Created by Logonomy.ir آکادمی معماری و هنر امرآل

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

فلسفه ژولیا کریستوا و تام مین در دوره آموزشی اندیشه های کریستوا و معماری تام مین 

(با نگاه و بررسی هنر فمنیستی هلن فرانکن تالر و دیگر نقاشان و هنرمندان معاصر )

ژولیا کریستوا فیلسوفی پساساختارگرا که بعد از دریدا به عنوان فیلسوفی قدرتمند و صاحب اندیشه ای پویا و خاص شناخته شده است و به حدی در فلسفه اش مضامین شیرین و پر تنشِ در هم آمیخته دارد که تسلط بر اندیشه های او کاری بس پیچیده است و هر نوع قطعیتی برای ادراک اندیشه هایش را پس میزند و این خاصیت اندیشه های پساساختارگرایی است. کریستوا را به عنوان فیلسوفی بشناسید که فلسفه اش بیانگر نوع اعتراض به هر گونه ثبات و پایداری و ادراک تثبیت شده است او در عین حال که فمینیستی نگاشته است بر ضد فمنیست هم هست و در عین حال که عاشقانه شاعرانه می نویسد بر هر شعری در حکم اخلاق سنتی شوریده است و در یک جمله باید بگویم او آن است ولی آن نیست و در هیچ چهارچوبی نمیگنجد و هر چهارچوبی را به عنوان سنت زیر سوال میبرد. او کاشف اخلاق سنت شکن است. ژولیا کریستوا تمام زندگیش در این کلام خلاصه می شود او مادر است اما در مادری غرق نمیشود، او سیاسی است اما در سیاست نیست، او در اندیشه جامعه است اما به شدت به فرد و فردیت اهمیت می دهد و در آخر گویی او هم هست و هم نیست.  شاید باورش سخت باشد که این اندیشه شرق و غرب را به هم ریخته است و در هنر و معماری رسوخ پیدا کرده است چون ذات انسانی برای یافتن نشانه های درونی را بیدار میکند. فلسفه عجیبی است در عین حال که بر مرد سالاری شوریده است اما مردان بسیاری را تحت تاثیر قرار داده است و زنان فیلسوفی  را در اعتراض به اندیشه اش شوریده است. برایم خیلی اهمیت داشت که تا آنجا که میفهمم به اندیشه های او عمل کنم و روز ها در پی فراگیری مهارت معرق کاری کاشی در استخرهای کارفرما به دنبال چالش مقیاس های خرد کاشی های کوچک استخری بودم تا با احساسم تفاوت امر نشانه ای و بیدار شدن اش را در درون امر نمادین بیابم. تجربه شیرینی داشتم. چرا که شاید تازه فهمیده بودم چرا حافظ از انسان مست و رِند سپاسگزار است و آنها را متصل به حقیقت عرفان می نامد و بر واعظان، صوفیان و مفتیان می تازد. گویی آنچه را که در شعر حافظ ، گوته یافته بود، کریستوآ تبدیل به ساحت اندیشه کرده است. این بیداری امر نشانه ایِ درون که از کورای مادرانه هر انسانی می جوشد او را از پذیرفتن هر ثباتی در اخلاق و سنت و .. بیرون می آورد و پویایی را می سازد که فرد در این پویایی گویی پیروز به چالش کشیدن شده است و اینگونه رد و نشانی از خود به جای گذاشته است که از هر قطعیتی، عدم قطعیت را ساخته است و هر سنتی خودش را در سنت شکنی دیده است که دیگر رویی برای فرمان دادن قطعی و جمعی ندارد و باید بپذیرد که معنا دیگر حکمی از پیش تعیین شده نیست بلکه معنای خلق شده در درون هر متنی، پویایی از جنس بر هم کنش اجزای پرشمار دارد و این یعنی مرد و زن ، خوب و بد ، زشت و زیبا دیگر تقابل ها دوتایی نیستند که هر متنی را در خود حل کنند بلکه حضور هر دو در کنارهم، پویایی را به ارمغان می آورد و این حرکت و پویایی است که زندگی و حضور فرد ، اندیشه و هنر را در جامعه تضمین می کند.

هنر از جنس کریستوآیی آن بر دل هر متن ثابتی یورش برده است و هر معیار و مقیاس تعیین شده ای را با زبان طنز و زبان بیان دردها به چالش کشیده است. کریستوا، آدمی را با نهادی پیوند می زند که پس زدن اندیشه اش گویی باید مادرانه ی وجود (کورآی مادرانه) را انکار کرد و همین امر به جهانی شدن اندیشه اش کمک کرده است چرا که او دست به نقطه وجودی هر فردی گذاشته است تا اثبات اندیشه اش را تضمین کرده باشد. فارغ از اینکه چقدر مفاهیم اندیشه او درست و اخلاق سنت شکنش چقدر تضمین کننده باشد، دنیای هنر و اندیشه برای او احترامی خاص قائل است. 

در دوره این دوره ما با اندیشه کریستوآ اشنا می شویم و مفاهیم اندیشه او را درونی کرده و فهم آن را در دنیای هنر با تحلیل آثار هلن فرانکل تالر، هنرمند نقاش آمریکایی پیگیری میکنیم و نمود یافتن این اندیشه و هنر را در فرم معماری در معماری تام مین بررسی میکنیم و اینگونه خود را برای ادراک بهتر فرم تابع محتوا ( در این دوره فرم معماری تام مین در محتوای اندیشه کریستوآ ) آماده می کنیم.