کتاب لوکوربوزیه و فضا زمان انیشتین قرار است راز فرم های معماری مدرن را آشکار کند. جایی که در قرن بیستم سرعت و پیشرفت علم و تکنولوژی در تمام شاخه های علمی و هنری با شتابی روز افزون در حال اوج گیری بود اما معماری هنوز در درون خود چسبیده به گذشته بود؛ جائیکه تمامی علوم و هنر خود را از گذشته رها کرده بودند و درک متفاوتی از جهان پیرامون را در حال تجربه بودند.
اگر هنر را در این دوره بررسی کنیم قطعاً به این نتیجه می رسیم که دوران طلایی کوبیسم و تغییر تفکر طراحی در اوج حضور خود در سال 1906 به بعد بود. دوره ای که کوبیسم گراها در یک صفحه دو بعدی، تصویری با صرف زمان را خلق کرده بودند آنها تمامی خطوط و رنگها را در حالت های متفاوتی از نظم در عین بی نظمی کنار هم قرار می دادند تا از تفاوتی آشکار پرده برداری کنند؛ به هر حال این فکر جدید تمام دنیای هنر را در تمام شاخه هایش دچار تغییر و تحولی بنیادین کرد و قطعاً درک متفاوتی از روابط سطوح را برای ما معماران به ارمغان خواهد آورد که در اولین بخش این کتاب هم لازم دانستم تفکر کوبیسم و نوع نگاه متفاوتش را به شما معرفی کنم.
اما آنچه لوکوربوزیه به آن نیاز داشت تا معماری به گذشته چسبیده را رها کند فراتر از کوبیسم بود؛ اگرچه کوبیسم بر تمام معماری مدرن تأثیرگذار بوده است اما برای لوکوربوزیه فقط یک نقطه ی آغازی از ارائه یک درک متفاوت بود.
لوکوربوزیه و معماری مدرن هنوز هم مورد انتقاد شدید است چرا که او را متهم به نگاه صرف برای پاسخگویی به نیازهای فیزیولوژیکی می دانند درحالیکه هرگز اینطور نیست و من مطمئن هستم که اگر به درک درستی از تفکر او و نقاشی ها و حجم های او برسیم قطعاً نظرمان تغییر خواهد کرد. لوکوربوزیه مسلماً از یک هنر نقاشی نمی توانسته به طراحی حجم رسیده باشد بلکه این گونه بنظر می رسد یک حلقه از تحلیل های لوکوربوزیه گم شده است که پیدا کردن این حلقه پاسخ به تمام سوالات ذهن ما است سوالاتی از قبیل:
چرا این حجم ؟
چرا در حجم مسکونی و اداراری خطوط عمودی و افقی دیده می شود ولی در حجم های مذهبی از این خطوط خبری نیست ؟
چرا در حجم وحدت مسکن او خطوط عمودی و افقی در برخورد به باکس پله قطع شده است و دیوار پلکان به صورت یک پوسته یکپارچه با پنجره های کوچک جای آن را گرفته است ؟
چرا شیب راهه در پروژه های مختلف حالت های مختلفی را به خود گرفته است ؟
علت تفاوت دیوار در ترکیب حجم های لوکوربوزیه چیست ؟ چرا در برخی پروژه ها به صورت خطوط عمودی و افقی است و در بعضی پروژه ها قوس دار، خمیده یا کشیده شده است ؟
پاسخ به تمام این سوالات و ده ها سوال دیگر در همین حلقه گمشده است. مسلماً کوبیسم به تنهایی نمی تواند پاسخگوی این نگاه متفاوت باشد و برای یک مکتب جهانی نیازمند یک تفکر با یک تئوری جهانی هستیم و زمانی که این تئوری در ذهن شارل ادوارد ژانره به تثبیت می رسد، او نام خود را به لوکوربوزیه تغییر می دهد.
جایی که تفکر جهانیِ فضا زمان انیشتین از سال 1905 با تئوری نسبیت خاص که تعریف متفاوتی از زمان را ارائه کرد و با اثبات نسبی بودن زمان به تعریف متفاوتی از فضا زمان به عنوان خطوط عمود بر هم به بافته شده رسید تا سال 1915 که تئوری نسبیت عام با توجیه جاذبه و گرانش به عنوان نمودی از کشیدگی و قوس ها در فضا زمان، فیزیک را در بعد جدیدی از خود به جهانیان معرفی کرد و لوکوربوزیه با درک درست از فضا زمان انیشتین توانست معماری را در بعد چهارم یعنی زمان، معرفی کند .
با ورود بعد چهارم ( زمان ) به معماری، دیوار از حالت خاموش و سرد گرفتار شده در پشت تزئینات شلوغ قرون وسطایی و نئو کلاسیک گرایی آزاد شد و علاوه بر این دیواری که تا آن زمان صحنه ای بود که تزئینات در آن نقش پردازی می کردند، توسط لوکوربوزیه تبدیل به بازیگری شد که فراتر از تزئینات رفته و در ایفای نقش جدید خود، توانست درون و بیرون متفاوتی را از آنچه تا آن روز درک کرده بودیم را به ما معرفی کند. اگر چه دیواره بطری ها و پارچ ها در نقاشی های پوریسم او و اوزنفان، نشان دهنده درک متفاوت لوکوربوزیه از رابطه درون و بیرون بود اما اوج این ادراک برای ما معمارها در حجم های ساختمانی او بیشتر قابل درک است. دیوار برای لوکوربوزیه نمایش نامه دارد و بر اساس نمایش نامه ای که نویسنده برای او در نظر گرفته است باید نقاشی را برعهده بگیرد که علاوه بر پاسخ به نیاز های فیزیولوژیکی و کار کردی، انسان را به فراتر از معماری و ادراک برساند.
لوکوربوزیه همان نابغه ایست که قرن بیستم به آن نیاز داشت، چرا که در علم و تکنولوژی نگاه به درون و بیرون تمام عناصر تغییر کرده بود، در دنیای هنر درون و بیرون شناخته شده در پرسپکتیو، جای خود را به درون و بیرون متداخل در کلیه جهات کوبیسم داده بود، اما در معماری علاوه بر تغییر، به جسارتی برای بیان هم نیاز بود و این وظیفه به لوکوربوزیه سپرده شده بود. او بارها مورد تمسخر و انتقاد دیگران قرار گرفت اما هرگز عقب ننشست، بلکه با نبوغی که با هنر و مجسمه سازی او ترکیب شده بود توانست معماری در قرن بیستم را به تکنولوژی و علم متصل و تمام عقب ماندگی ها را جبران کند و زمینه ای را فراهم کرد تا معماران دیگر که البته تا سال ها فقط از او تقلید میکردند، بتوانند با کمی تغییر، انعطاف و تفکر، معماری امروز را به ما هدیه بدهند.
اگر بگوییم تمام پست مدرنیسم گراهای امروز هم مدیون تفکر و حجم های لوکوربوزیه هستند هرگز اغراق نکرده ام چرا که اصلاً اولین نمایش نامه نویس برای دیوار او بود و بعد ها این نمایش نامه بود که تغییر کرد وگرنه همگان نقش پردازی برای دیوار را مدیون تفکر لوکوربوزیه هستیم .
اگر انیشتین توانست با تئوری نسبیت خود رابطه نیوتن در سرعت، مسافت و زمان را در زمین به رابطه ای متصل بر تمام حجم های آسمانی و نحوه استقرارشان وصل کند و فضا زمانی متفاوت را به جهانیان معرفی کند، لوکوربوزیه توانست فضا زمان انیشتین را در مقیاس انسانی و ساختمانی به زمین پیوند دهد و دیواری متفاوت را به همگان عرضه کند.
آنچه در کتاب لوکوربوزیه و فضا زمان انیشتین می خوانیم این معمنا را دارد که او دیوار متفاوتی از تمام دیوار ها در تاریخ برای ما معنا می کند.
دیوار برای لوکوربوزیه سه نقش اساسی دارد :
نقش اول دیوار که درون و بیرون را در یک رابطه چهار بعدی به صورت سه بعد فضا و بعد چهارم یعنی زمان به تصویر می کشد، این دیوار علاوه بر اعلام حضور حجم در فضا زمان، فضای مناسبی را برای نقش دوم دیوار به عنوان ارتباط درون و بیرون که بعدی فراتر از نیاز معماری و کار کردی را فراهم می آورد؛ در فضای باز مانند پشت بام، دیوار در نقش دوم به تنهایی حضور خود را برای ایجاد یک محدوده فیزیکی در بیرون معرفی می کند، که ما را به اوج ارتباط درون و بیرون در یک بیرون محدود شده می رساند و در آخر نقش سوم دیوار که از درونی مطلق سخن می گوید ، درونی که آنقدر قدرتمند است که تمام نمایش نامه نوشته شده برای دیوار را از آن خود می کند و بیرون را کاملاً تحت سلطه خود در می آورد، در اغلب موارد درون به میزان قدرت مطلق خود، برای سقف هم نمایش نامه ای متفاوت از باغچه پشت بام تنظیم می کند.
( این یک داستان واقعی است که خطوط معمارانه لوکوربوزیه از شروع نگاه متفاوت کوبیسم گراها شروع می شود، با تئوری های نسبیت عام و خاص انیشتین درهم آمیخته می شود، خود را در پوریسم به ثبات می رساند و در معماری به اوج حضور میرسد. خطوط معمارانه ای که سال ها در پشت حلقه گم شده خود، سوالات زیادی را در ذهن مخاطبان ایجاد کرده بود و آنچنان پر قدرت ظاهر شده بود که نمی توانستم آن را نادیده بگیریم .
نویسنده: احسان اسکندری
فروشگاه امرآل آکادمی مبنای آموزش خود را بر پایه مبانی نظری معماری ( فرم معماری و زیبایی شناسی در معماری ) قرار داده است و تمام دوره های آموزشی توسط مهندس احسان اسکندری ضبط و آماده شده است. رد کردن